Blog . Profile . Archive . Email  


وقتی حرفی نیست عنوانی نیست

اوفففففف آهنگ فیلم پدرخوانده یعنی زندگی.هرکی گوش نده نصف عمرش هدر رفته

5سال پیش یه آهنگ که با برنامه گوشی درست شده بود به دستم رسید.از همون موقع عاشقش بودم.با اینکه اسمشم نمیدونستم.بعدا فهمیدم پدرخوانده است.بعدا هم فهمیدم موسیقی اصلیش یعنی یه عالم دیگهههههه.آدمو پرت میکنه.اصلا نمیدونم چجوری توصیفش کنم.حتی کسی هم که از موسیقی سر در نیاره اینو میفهمه

فکر نکنم کسی وجود داشته باشه از این آهنگ خوشش نیاد.عشقههههههههههههه

نوشته شده در چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:,ساعت 22:39 توسط یاسمن| |

"نرو" مال دیروز بود

امروز

در رو هم پشت سرت ببند

نوشته شده در چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:,ساعت 18:22 توسط یاسمن| |

 اگه من بعضی وقتا شعر عاشقانه میذارم به این دلیل نیست که عاشقم یا کسیو دوست دارم.نه کسی رو دوست ندارم

لطفا بی جنبه ها همه چیو به خودشون نگیرن

نوشته شده در سه شنبه 27 تير 1391برچسب:,ساعت 22:44 توسط یاسمن| |

 یواش گفتم دوست دارم...

واسه اینه که نشنیدی...

بلد نیستم که بد باشم،نگو اینو نفهمیدی

بذار باشم کنار تو کنار عطر تن پوشت

بذار حتی واسه یک بار برم تو عمق آغوشت

ولی با گریه این بارم میگم خیلی دوست دارم

اگه بازم پشیمونی

به روت اصلا نمیارم....

نوشته شده در سه شنبه 27 تير 1391برچسب:,ساعت 22:41 توسط یاسمن| |

 محبوب من نگاهت تلاطم رودخانه ایست که شب هنگام به شکار ماه آمده است و سکون دشتی که به روز خود شکار خورشید است

نوشته شده در سه شنبه 27 تير 1391برچسب:,ساعت 22:39 توسط یاسمن| |

 when i am gone what will you do?

who will write and draw for you?

somepne smarter_someone new?

someone better_maybe you?

 

shel silverstein

نوشته شده در سه شنبه 27 تير 1391برچسب:,ساعت 22:35 توسط یاسمن| |

 از احساس به کلمه رسیدم و از کلمه ... از کلمه به نت رسیدم ... به موسیقی ... به ملودی

حالا راستش دستم به قلم نمیره ...

یه زمانی مینوشتم یه سری ها بخونن ولی موسیقی زبونی نیست که همه بفهمن ... استادم میگه استعدادشو دارم جلسه ششم قراره یه آهنگ کامل بزنم.یعنی هفته دیگه ....

نمیدونم چجوری شد واقعا نمیدونم قبلا میگفتم علاقه ای به موسیقی ندارم ولی حالا نه .... حالا روزا اگه گیتارمو نگیرم دستم شب نمیشه

خیلی عجیبه انگار بهش پیوند خوردم.حتی ساده ترین نت ها هم برای گوش هام نوازشه

حال خاصی دارم.کمی بیشتر از قبل تو خودم هستم.بعضی وقتا بی دلیل آواز میخونم با صدای بلند...الان دیگه همه به این کارم عادت کردن.یه جور تشنگی خاصی پیدا کردم.هر هفته 50تا آهنگ دان میکنم

خیلی مشتاقم زودتر هفته دیگه بشه.ولی آخرش باید بگم خدایا شکرت.یعنی در واقع از اول باید میگفتم

خدایا بابت همه چیز شکرت....

پ.ن:یه آهنگ فوق العاده آپ کردم ولی نمیخونه....شاید کسی بشناستش :

ماه در میاد که چی بشه

میخواد عزیز کی بشه.....

نوشته شده در سه شنبه 27 تير 1391برچسب:,ساعت 22:7 توسط یاسمن| |

 حکایت عجیبیست...

خداوند میبیند و می پوشاند

مردم نمیبینند و فریاد میزنند

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 22:20 توسط یاسمن| |


Power By: LoxBlog.Com